دانیالدانیال، تا این لحظه: 14 سال و 14 روز سن داره

رویای کودکی

تعطیلات 22بهمن

دانیال 22بهمن با مانی (پسر دختر داییم)که خیلی هم عاشقشه و دستش داره . رفته بودیم رودهن باغ دایی محمود و اونجا خیلی بازی کردن و لذت بردن و شب هم پیش هم خوابیدن یک عکس از این جوجکا میزارم ...
30 بهمن 1393

دانیال در پاک ژوراسیک تهران

سلام ببخشید دیر وبلاگ گل پسرم را به روز می کنم. یک عصر پنجشنبه با پسر نازنینم و مامان جونم رفتیم پارک ژوراسیک یا پارک دایناسورها . خیلی قشنگ بود یکی دو تا عکس میزارم و سعی می کنم عکسهای بیشتری بذارم. خیلی دانیال خوشش اومد و بعدش براش یه پازل  دایناسور خریدم براش   نازنینم پسر محبوبم زیبایی های دنیا را همیشه ببینی و لذت ببری     ...
30 بهمن 1393

صدای پای زمستون را میشنوی

کم کم پاییز داره کوله بارش را جمع می کنه و جای خودشو به زیبایی و سپیدی زمستون میده که نوید عشق و زایش و نو شدن هست. پسر نازنینم صدای پای زمستون را میشنوی؟ صداش را با شب یلدا به گوشمون میرسونه. بلند ترین شب سال که همه دور هم جمع میشیم و از خاطرات خوب و شیرین و قشنگ و به یادموندنی صحبت می کنیم. قصه های قدیمی گوش میکنیم . اجیل و هندونه و انار یلدا می خوریم و فال می گیریم.   یلدات مبارک عزیز نازم   ...
24 آذر 1393

کلاس موسیقی فرشته کوچکم

پسر زیبای من خیلی به موسقی علاقه داره بعد از اینکه 1 ترم در موسسه پارت رفت که خیلی هم خوب بود ولی بخاطر مسیر دورش دیگه نشد اونجا بره و از اونجایی که همش پیگیری می کرد که کی میره دوباره موسیقی بزنه . خیلی خیلی خوشحالم که موسسه نی زار را پیدا کردم براش که زیر نظر پسر استاد عندلیبی هست و امید وارم روزی موسیقی دان بزرگی بشی . موسیقی را از آن جهت برات دوست دارم که میتونی از خیلی مسایلی که در روزمره ممکنه برات اتفاق بیوفته و بخوای گریز بزنی میتونی به موسیقی پناه ببری .     دوست دارم موسیقی دان کوچکم   منتظرم روز تولدم یه اهنگ زیبا بزنی برام  
8 آذر 1393

دل نوشته های مادرانه

کودکم ، عزیزکم ، بزرگ مرد کوچکم هر روز شاهد بزرگ شدنت ، رشدت و پویاییت هستم . خدای را شاکرم که این هدیه عظیم را به من ارزانی داشته هر لحظه قدردانی کنم باز هم کم است. نازنینکم،عاقلانه رفتار کردنت را به خود می بالم . با جسم و ذهن کودکی 4ساله ات خوب مسائل را درک می کنی و همراه میشوی این مهم مرا بیشتر مصمم تر و محکم تر می کند تا گام بردارم. امیدوارم روزهای بسیار شاد و ارام و رو به تعالی را بگذرانیم؛ چرا که همیشه ارزویم این بوده است که می بایستی به سوی تعالی که همانا منبع لایزال است گام برداریم و به ارامش و شادی واقعی دست یابیم.   دوستت دارم و به وجودت افتخار میکنم. از خداوند می طلبم که توانی ارزانیم دارد تا بتوانم برای بزر...
15 آبان 1393

پاییز و زیبایی های آن

سلام سلام پسر نازنینم قبل از هر چیز از اینکه شروع به نوشتن کنم عذر می خوام که دیر وبلاگتو می نویسم یا انیکه عکس ها را دیر منتقل می کنم. 29 روزشده که فصل پاییز و ماه زیبای مهر شروع شده و امروز هوا بارونی هست که من خیلی عاشق این فصل و زیبایی هاش هستم یقیین دارم تو نیز مثل من عاشقش هستی. پاییز سرشار از رنگهای زیبا و خداوند تابلویی زیبا را برای ما به رایگان به نمایش گذاشته  تو هم لذت ببر مثل من .... زیبا ترین اتفاقات را برات ارزو می کنم در این فصل بی نظیر   پسر نازنینم بزرگ مرد کوچک بوجودت افتخار می کنم و برای داشتن تو هر لحظه از خداوند شاکرم . خداجونم شکرت دوست دارم ...
29 مهر 1393

عید قربان مبارک

عید قربان مبارک خدایا ابراهیم فرزندش اسماعیل را قربانی کرد . شاید بتوانم بگویم ذره ای می توانم این احساس را درک کنم . خدایا شاکرم که فرزند زیبایم را به من هدیه کرده ای برای رشد و پرورشش کمکم کن  تا انسانی بزرگ پرورش دهم. دانیال عزیزم . بزرگ مرد کوجکم دوست دارم  و به داشتنت ثروتمند ترینم. خدایا شکر خدایا خدایا خدایا        
12 مهر 1393

اولین تجریه سینما رفتن نازنین پسرم،دانیال

روز شنبه 22شهریور گل پسر نازم اولین تجربه رفتن ب سینما را در زندگیش تجربه کرد با فیلم زیبای شهر موشها. بسبار خوشش اومد هرچند گاهی خسته میشد ولی در انتها راضی بود و اینکه محبوب من با تیاتر بهتر ارتباط گرفت و بداش قابل لمس لور .  نازنینم ارزو میکنم در صحنه واقعی زندگی بهترین هنرمند باشی میایستم و بدات دست میزنم و ب وجودت افتخار میکنم   دوست دارم مامان لیلی
25 شهريور 1393