اولین ارایشگاه زندگی من
دیشب با مامان و بابا رفتم ارایشگاه و موهامو که از وقتی دنیا اومده بودم و کوتاه نکرده بودم کوتاه کردم. حالا حرفای مامانم را بشنوین: دانیال نازنینم ! شازده کوچولوی زندگی ما دیروز که از مهد کودک اومدم بگیرمت همه ازت راضی بودن و خیلی تعریف کردن و گفتن تو عالی بودی مثل همیشه . من خیلی به وجودت افتخار کردم و اون روزایی را دیدم که تو به درجات عالی تحصیل و زندگی می رسی و منو بابا مثل دیروز افتخار می کنیم به وجودت. نازنینم موهای زیبات مثل شازده کوچولو و مثل خوشه های گندم برق می زد. شب که بابا میخواست بره ارایشگاه منو و شما هم رفتیم و بعد بابا خواست که موهای نازت را کوتاه کنیم. عزیزم تو بازم عالی بودی و بدون گریه بلکه با خنده و شیطنت موهاتو کوتاه ...
نویسنده :
مامان وانیا
7:19
روز اول مهر
روز اول مهر که امسال 3 مهر شد من(دانیال)با مامان و بابا رفتیم مهدکودک خیلی خوشحال شدم بعد 1ماه تعطیلات تابستان برگشتم خیلی خوشحال شدم که مهد رفتم دوباره . اول رفتم هزارپا سوار شدم و اسب ننویی سوار شدم تا مربی عزیزم اومد بعد رفتم بغلش و رفتیم کلاس. پسر نازم زیباترین مهرها و اولین روزهای ناب مهر در سالهای آتی در انتظار تو هستند. شاد و سلامت و ارام باشی و پله های موفقیت را یکی پس از دیگری طی کنی عزیز دلم.
نویسنده :
مامان وانیا
10:00
پاییز خوش آمدی
رنگ نارنجی برگ درختان سردی هوای صبح که صورت را نوازش می کنه صدای زیبای خش خش بر های نیمه خشک درختان زیر پاهای بچه های مدرسه به به چه زیباست پادشاه فصل ها پاییز پاییز خوش آمدی
نویسنده :
مامان وانیا
9:58
یادآوری چهره دوست
خانواده صاحب کودک دومی شدند، فرزند اول اصرار می کرد که مرا با او تنها بگذارید و پدر و مادر نگران بودند که شاید اتفاقی بیافتد و مخالفت می کردند یک روز به اصرار مجدد کودک بالاخره موافقت کردند اما از میان در کودک را کنترل می کردند دیدند که کودک صورتش را به گوش نوزاد نزدیک کرد و در گوش او گفت : تو تازه از پیش خدا آمده ای بگو چه شکلی است؟ من چهره اش را دارم از یاد می برم. ... ...
نویسنده :
مامان وانیا
8:39
پایان تعطیلات
سلام به همه عزیزانی که زمانی که من در تعطیلات بودم به این وبلاگ سر زدن تعطیلات تمام شد و کار آغاز شد به امید خدا
نویسنده :
مامان وانیا
7:41
معرفی کتاب مناسب برای سن ما
اگر چند کودک خردسال مهدکودکی را از چند شهر ایران دور هم جمع کنید و از یکی شان بخواهید یکی از شعرهایی را که در مهدکودک آموزش دیده است برای تان بخواند٬در بیشتر مواقع می توانید مطمئن باشید بقیه ی خردسالان هم با او همراهی خواهند کرد. این یعنی تقریبا همه ی شعرهایی که در مهدکودک های ایران آموزش داده می شود شبیه به هم هستند. شعرهایی که بعضا به لحاظ قدمت٬ مربوط به دوران کودکی پدر و مادرهای این بچه ها هستند (شعرهایی در حد یه توپ دارم قل قلیه ٬ که مشخص نیست نوشتن مشق یا همان مقش! چه ربطی به گرفتن عیدی دارد؟ ) . متاسفانه بعضی از این شعرها علاوه بر این که از نظر محتوایی خالی از نکات آموزشی ...
نویسنده :
مامان وانیا
9:37
و باز هم کتاب
نام: حسنی باباش یه باغ داره شاعر: منوچهر احترامی تصویرگر: غلامعلی لطیفی ناشر: هنرور مجموعه: شعر کودکانه گروه سنی: الف و ب حسنی باباش یه باغ داره»یکی دیگر از کتابهای زیبای مرحوم منوچهر احترامی است. کتاب اینگونه شروع میشود: «- حسنی باباش یه باغ داره باغ باباش کلاغ داره - باغ و کلاغ دیگه چی داره؟» به همین سبک ادامه میدهد تا به میرسد به: «- باغ و کلاغ و خاله قورباغه و جوجه مرغابی و پاپرهای و جوجه کوچولو و آقا زنبوره و بیبی طوطی و حاجی لکلک. دیگه چی داره؟ - گرگ بلا.» از صفح...
نویسنده :
مامان وانیا
9:36
و باز هم کتاب های زیر 3سال یعنی سن ما
ام: آقا اسبه نویسنده: زوزوا ورباوا مترجم: علی آشنا تصویرگر: تام مورگن جونز ناشر: کتابهای بنفشه گروه سنی: 0 تا3 ساله ها مجموعه: حیوان های بامزه(3) وب سایت ناشر: www.ghadyani.ir این مجموعه کتاب را مدرس یک دوره فرزندپروری معرفی کردند، برای کودکان زیر سه سال. به جهت نوشتار کوتاه و ساده و تصاویر واضح و بهکار بردن رنگهای اصلی و شاد. البته مدرس دوره میگفتند برای کودک دو سالهشان گاهی همان داستان کوتاه را هم نمیخوانند و برایش در مورد تصاویر توضیح میدهند. مثلا:"این اسبه. دمش رو ببین." این کتاب را که خریدم به پسر کلاس اولی ام گفتم کتاب هم برای توست و هم برای خواهر شش ماهه ات. تصاویرش برای ا...
نویسنده :
مامان وانیا
9:35