یک روز جمعه تابستانی گل پسر ما
من برای دانیال ماه نامه نبات ویژه خردسال را همیشه می خرم و خیلی دوست داره صفحه به صفحه را با دقت میشینه براش بخونیم . بعضی از صفحات هم کار دستی داره باید با هم درست کنیم.
این بار توی یه صفحه تاب بازی و الا کلنگ بازی 2تا بچه را بریدیم و چسبوندیم که یادم رفت ازش عکس بذارم که حتما خواهم گذاشت.
اینجا یه دوتا مهندس مهدن طلا و فیروزه هستن که باید رسیدن به معدن خودشون را با پله ها یی که بود با سنگ معدنشون نشون مید ادیم
اینجا هم 4تا مکعب درست کردیم که نشون میداد هر حیون چه صدایی داره چه طور نوشته میشه و چندتا روی وجه مکعب هست
اینجا داستانی هست که بعضی قسمتهاش خالی هست با عکس 3تا حیون که خودش دوست داره بگه و بچسبونیم و داستان کامل میشد و خیلی قشنگ شد.
دانیال در حال دیدن همه مجله
دانیال همیشه یک جا را برای کارهاش انتخاب می کنه و همه جا نمی چرخه به این دلیل هست که این عکس ها در یک نقطه هست و در خونه باغ باباجون در دماوند.