دانیالدانیال، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

رویای کودکی

جراحی گل پسرم

1392/7/17 16:09
نویسنده : مامان وانیا
1,210 بازدید
اشتراک گذاری

امروز گل پسرم عمل جراحی شد . داستان از این قرار بود:

از وقتی که دانیال عزیزم در سن 5ماهگی فیستول داشت و عمل کرد . من هر سال یا شش ماه یکبار میبرمش چکاب. و این بار چون کج جیش میکرد بردمش چکاب باتوجه به اینکه رنگ ادرار و جهش ادرارش را چک کرده بودم و طبیعی بود رفتیم دکتر و بعد از معاینه و سوال و جواب گفتن که کج جیش کردنش مهم نیست چون مربوط به ختنه شدن هست و زمان گذاشتن حلقه پوستش را چرخوندن و کج شده که اهمیت چندانی نداره اما سونوگرافی بکنیم که ببینیم مثانه کامل تخلیه میشه چون مامان گفت نکَنه عفونت ادراری بگیره چون همش دست به خودش میزد. (هرچند در این سن مشتاق شناخت خود و مسایل جنسی میشن و....)بعد از انجام سونو گرافی و معاینه دکتر مشخص شد که بیضه دانیال اسانسوری بالا و پایین میره و سونوگرافی نشون داد که بیش از حد بالا میره که احتمال داره وارد دهانه لگن بشه که ممکنه براثر گرمای لگن ظرف 6ساعت فاسد بشه و از بین بره این بودکه سریع باید عمل میشد و بعد از انجام سونوگرافی دوم و اطمینان کامل شنبه نامه عمل به ما داده شد و امروز صبح ناشتا گل پسر را شاداب و خوشحال بردیم کلینیک برزویه و از اونجا که پسر من خیلی قوی و منطقی هست و از قبل هم براش توضیح داده بودم مثل داستان خیلی راحت کارهای پذیرش و تعویض لباس را انجام دادیم و با هم رفتیم اتاق عمل و بعد رفت بغل اقای دکتر غروبی و یکساعت بعد اومد پیش ما و خیلی عالی بود و خدارا شکر دکتر هم بسیار از عملش راضی بودن و قرار شد بعد از خوردن مایعات مرخص بشه و ما هم ساعت 11 مرخص شدیم اومدیم خونه .  و اقای دکتر گفتن هر 6ماه و یکسال چک میکنیم و دیگه خیالمون راحت شد و میشه.خدایا شکرت که گل پسرم اینقدر صبوره .از اقای دکتر هم خیلی تشکر میکنیم که اینقدر با وجدان در حرفه خود فعالیت میکنن.

خدا یا سلامتی که به ما دادی را شکر

ساعت 7:30 پذیرش شد

ساعت8:29رفت اتاق عمل

ساعت9:30 از اتاق عمل اومد بیرون

ساعت 11 ترخیص از کلینیک

 

 دوران نقاهت گل پسری

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

شادی
17 مرداد 96 14:04
سلام عزیزم ... ماشالا به پسرت خیلی خوشگل و دوست داشتنیه خدا حفظش کنه پسر منم یه جراحی در راه داره راجع به اون داستان لباس و اتاق عمل بیشتر برام میگی .... نمیدونم چطوری ذهنش رو باید آماده کنم !