یادی از گذشته
تازه می خواستم با تلاش تنم را بالا نگه دارم.واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
تازه می خواستم یاد بگیرم بشینم
منو روروکم
مامان:بدو بیا بغلم عشقم
منه خسته
وقتی که فیستول داشتم .چه روزایی بود سخت و درد ناک اما اونقدر توی اب نمک نشسته بودم که با نمک شده بودم
اولین عید غدیر که با شادی برای دوستای گلم عیدی درست کردم
اولین قدم برداشتم به کمک مامان
منو کشف دنیای اطرافم . علاقه خاصی به اشپزخونه و وسایلش دارم
ددد دم.دانیال و تکنولوژی. لطفا مزاحم نشین دارم serchمی کنم
اولین جشن تولد دسته جمعی . چه شبی بود
اولین سفرمون به شیراز به خاطر ارائه مقاله مامان .منو دوستم پارسا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی